خاطرات من

می نویسم از روزهای زندگی ..

خاطرات من

می نویسم از روزهای زندگی ..

...

سلام.

من اومدم بعد از 9 ماهو چند روز .

با خبر های خوب.

اخرین پستی که نوشتم روزی بود که داشتم از خونه میرفنم که برم خونه مامانم . قرار بود فرداش برم دکتر .

رفتم دکتر و دکتر برام قرص نوشت که بعد  پری مصرف کنم . منم منتظر پری نشستم . چند روز گذشتو من پری نشدم ... و  بیبی چک زدم و در کمال ناباوری ... دوخطو دیدم ... بهترین لحظه زندگیم بود ... اما میترسیدم دوباره بزنم منفی باشه یا ازمایش بدم منفی باشه ...

ولی این خواب نبود شبش دوباره زدم مثبت و فردا ازمایش دادم تا عصر که جواب بیاد مردم و زنده شدم و باز مثبت ... خدایا شکرت ...


و حالا 30 و خورده ای روز از تولد هدیه خدا میگذره ... خدایا مچکرم برا این نعمت بزرگ .