خاطرات من

می نویسم از روزهای زندگی ..

خاطرات من

می نویسم از روزهای زندگی ..

10

اون زن پسر خاله مستر که پست قبلی در موردش نوشتم بعد عید فطر زایمان کرد .

بعد فهمیدیم که زن پسر خاله دیگش که توی عید نوروز و بل بشو کرونا فکر میکرد بچش سقط شده (به خاطر خونریزی و از ترس کرونام نرفته دکتر و گفته خودش افتاد دیگه )

سقط نشده و سالمه .

اونم فک کنم تا سه هفته دیگه زایمان میکنه .

زن پسر دایشم که تو پست قبلی گفتم هفته پیش زایمان کرد .

خواهرم نا خواسته تابستون فهمید بار داره و بعدم خونریزی و استراحت مطلق و الان اوشاش بهتر شده ...

منم که فکر میکردم از قافله عقب افتادم ناراحت بودم که حالا من بچه می خواستم اینا زودتر از من بچه دارن میارن .

خدا نظر لطفش رو بهم نشون داد و چند وقتیه که فهمیدیم منم بار دارم . دعا میکنم همه منتظران نی نی هر چه زودتر دامنشون سبز بشه .آمین .



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.