خاطرات من

می نویسم از روزهای زندگی ..

خاطرات من

می نویسم از روزهای زندگی ..

4

و باز منو میتر دعوا کردیم و قهریم  ...

متاسفانه مادر مستر رو اعصابه ...

این شرطی بودن مستر داره حالمو بهم میزنه ... خدا نکنه به تل مادر مستر ج ندم زندگی رو برام جهنم میکنه :(

3

کلی دل درد دارم .... امروز سر کار اصلا نمیتونستم بشینم دل درد شدید داشتم تا اینکه مسکن خوردم .

الانم اومدم دراز به دراز افتادم ....

ناهار ماکارونی گرم کردم خودم .

دراز کشیدم زیر بالش میتر دیدم گوشیشو جا گذاشته ... الهی قوربونش برم ... وقتی نیست دلم براش تنگ میشه ....

_______

دی ماه مستر آزمایش داد و تو آزمایش معلوم شد که کلی مشکل هست ...

دکتر کلی ویتامین پیتامین قرصو آمپول داد که 24 اسفند تموم شدن ... دوباره آز داد ولی به جز یه مورد که بکم بهتر شده بود تغییری نکرد وضعیت ... و الان برا دو ماه بازم یه سری قرص و آمپول داده ...

تا اخر اردیبهشت باید اینارو بخوره