ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
رفته بودم خونه مامان ها
دو هفته موندم که همشو مستر جهنم کرد با دعوا و تحقیر من جلو خانوادم .
ثانیه به ثانیه دو هفته رو ازش به شدت متنفر بودم .
با برگشتن تو راه مثلا بهتر شده بود اما دیگه دل من باهاش صاف نیس
نمیتونم فراموش کنم دو هفته رو .
مطمئنا مادر منم گه بودن مستر رو فراموش نمیکنه
مادر عوضیشم که تو دلش عروسیه . متنفرم ازش
بدمممم میاد.
از ریخت مسترم حالم بهم میخوره بیشووور