خاطرات من

می نویسم از روزهای زندگی ..

خاطرات من

می نویسم از روزهای زندگی ..

11دلم مسافرت میخواد .

دلم مسافرت ...

دور همی ...

عروسی فامیل نزدیک ...

تولد ها ...

ولیمه های چشم روشنی ...

کنیرت های شلوغ ...

دلم همه اینهارو میخواد خیلی وقته دلتگشونم .

من از جمع گریزان بودم و از دور همی ها زیاد خوشم نمیومد اما الان میبینم چه نعمتی داشتیم و از دست دادیم .

خدایا نظر لطفت رو از ما برنگردون .

انشاءا... که سال 1400 همه این مشکلات رفع بشه .

آمین ...





::::::

پ ن :

نی نی دخمله

10

اون زن پسر خاله مستر که پست قبلی در موردش نوشتم بعد عید فطر زایمان کرد .

بعد فهمیدیم که زن پسر خاله دیگش که توی عید نوروز و بل بشو کرونا فکر میکرد بچش سقط شده (به خاطر خونریزی و از ترس کرونام نرفته دکتر و گفته خودش افتاد دیگه )

سقط نشده و سالمه .

اونم فک کنم تا سه هفته دیگه زایمان میکنه .

زن پسر دایشم که تو پست قبلی گفتم هفته پیش زایمان کرد .

خواهرم نا خواسته تابستون فهمید بار داره و بعدم خونریزی و استراحت مطلق و الان اوشاش بهتر شده ...

منم که فکر میکردم از قافله عقب افتادم ناراحت بودم که حالا من بچه می خواستم اینا زودتر از من بچه دارن میارن .

خدا نظر لطفش رو بهم نشون داد و چند وقتیه که فهمیدیم منم بار دارم . دعا میکنم همه منتظران نی نی هر چه زودتر دامنشون سبز بشه .آمین .